×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دلم گرم خداوند است

کاش

× افسانه زندگی..... مادرم برایم افسانه می گفت... پر از شیدایی زمانه ؛لبریز از افسونگری جانانه ومن غافل از گذر عمر؛ در كنار جویبار زمانه؛ تنها سراپا گوش بودم. روزگار همچنان می نوشت و من شدم افسانه... من در خیال خود ان رود خروشان بودم وجوانیم سنگهای صیغلی خفته در بستر روزگار. اما من تنها افسانه ای از ان روزها و رودها بودم... با خاطراتی خیس كه دیگر با چشم جان هم خوانده نمی شدند. من همان روزها هم افسانه ای كهنه بودم كه بارها و بارها در گذشته های دور نوشته و فراموش شده بودم و غافل در تكراری جدید ؛از بوی ماندگی ان؛ سرمست می شدم و خیره در چشمان معصوم كودكم برایش افسانه می گفتم: افسانه ی قدیمی زندگی را...
×

آدرس وبلاگ من

forouzan66.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/forouzan66

دلممممممم

چقدر دلم برايت تنگ شده

 آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد

عزيز من ،

 

 قلب من اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد تا تو

در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني

اي کاش مي شد فقط يک بار فرياد بزنم

 دوستت دارم

 و تو صدايم را مي شنيدي

 نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو برسم؟

اي کاش به جاي عکس زيبايت وجود نازنينت پيش رويم بود

 و حرف هاي نا گفته ام را مي شنيدی

به راستي که تو اولين عشق راستينم هستي

شايد در گذشته هرگز اينچنين عاشق نشده بود

 اما؛ حال خوب مي دانم که فقط با شنيدن نام زيبايت چشمانم بي اختيار مي بارد

 اي اميد آخرينم

 بدان که هر روز ، هر ساعت و هر لحظه به در گاه آفريدگار تو دعا مي کنم تا فقط يک بار بتوانم چشمانم را زنداني نگاهت کنم

دوشنبه 26 دی 1390 - 7:35:05 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم