×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دلم گرم خداوند است

کاش

× افسانه زندگی..... مادرم برایم افسانه می گفت... پر از شیدایی زمانه ؛لبریز از افسونگری جانانه ومن غافل از گذر عمر؛ در كنار جویبار زمانه؛ تنها سراپا گوش بودم. روزگار همچنان می نوشت و من شدم افسانه... من در خیال خود ان رود خروشان بودم وجوانیم سنگهای صیغلی خفته در بستر روزگار. اما من تنها افسانه ای از ان روزها و رودها بودم... با خاطراتی خیس كه دیگر با چشم جان هم خوانده نمی شدند. من همان روزها هم افسانه ای كهنه بودم كه بارها و بارها در گذشته های دور نوشته و فراموش شده بودم و غافل در تكراری جدید ؛از بوی ماندگی ان؛ سرمست می شدم و خیره در چشمان معصوم كودكم برایش افسانه می گفتم: افسانه ی قدیمی زندگی را...
×

آدرس وبلاگ من

forouzan66.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/forouzan66

به نام عشق

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

 غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

 بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

 با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

موهات را ببند دلم را تکان نده

در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن

 من در کنار توست اگر چشم وا کنی

 خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن

 بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

 تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن

 امشب برای ماندنمان استخاره کن

 اما به آیه های بدش اعتنا نکن....

چهارشنبه 7 دی 1390 - 8:47:42 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم